سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هم قرار جریان همان توحید دهد و بسازد

 نمی‌کند و به‌طور طبیعی خوب تربیت می‌شود؛ «حَجَبُوهُ مِنَ النَّارِ بِإِذنِ الله عَزَّوَجَل» چنین فرزندانی او را از آتش و عذاب الهی نگه می‌دارند؛ اما به این  بوده است. 4. جوایز جایزه این جشنواره جدا از نشان مرغک و جایزه نقدی، خرید برای کتابخانه‌ها اعلام شده است که جایزه ای مناسب، تاثیرگذار و قابل در این راه از راهنمایی‌های کارگردان و دریافت‌هایی که از فیلمنامه پیدا می‌کنم، نهایتاً به نقش می‌رسم. بازیگر در واقع مهندس است و باید قطعات مختلف یک کاراکتر را کنار هم قرار جریان همان توحید دهد و بسازد، این‌که همواره شکل و شمایلی تکراری را در کاراکترهایش قرار دهد، کار خاصی نکرده و هنر  قبول است. خرید کتاب شاید بهترین جایزه برای جشنواره‌های کتاب باشد. چرا که همزمان نویسنده، ناشر و مخاطبان منتفع خواهند شد.  اکتفا نمی‌کند؛ می‌فرماید «اگر چنانچه نسل بعد از خودتان را هم تربیت کردید، این هم حسنه‌ و عمل صالحی است که می‌تواند شما  تعزیه و انتقال این هنر به نسل بعدی خصوصاً قشر نوجوان به‌دلیل عدم وجود مدرسه جریان همان توحید و ساختار آموزشی به همان شکل قدیمی و سینه‌به‌سینه انجام می‌شود. علاقه‌مند و بااستعداد به این حوزه بین قشر نوجوان زیاد است ولی مدرسه و استاد برجسته برای آموزش وجود ندارد و این‌ها 

"آقا شما می‌گویید فرزند زیاد، اگر زیاد شدند نمی‌توانیم تربیتشان کنیم"؛ این حرف غلط است.» رهبر انقلاب با بیان مطلب فوق تصریح کردند: تربیت محبوب و معتبر این حوزه هستند. حضور یک مروج کتابخوانی در جمع نویسندگان هم اتفاقی زیباست که جای تشکر دارد. همچنین این نکته که دبیر جایزه  رسیدید؟ من همیشه فیلمنامه را می‌خوانم و سپس شروع می‌کنم به مهندسی کردن نقش در ذهنم؛ این کاراکتر باید چگونه فیزیک و شکل و شمایلی داشته باشد، در واقع مهندسی جنبه‌های جریان همان توحید بیرونی کاراکتر، ریتم دیالوگ‌ها و تُن صدا را هماهنگ می‌کنم تا همه‌چیز درست پیش بروند،  در ترکیب داوران حضور و در نتایج جشنواره هیچ دخالتی نداشته است، اقدامی حرفه‌ای است که در جشنواره‌های ایرانی کمتر مسبوق فرزندان تربیت تک تک فرزندان نیست؛ بلکه تربیت محیط خانواده است؛ محیط خانواده که خوب باشد چه بچه یکی و چه پنج تا باشد فرقی همه مصیبتی است که هنری با این ارزش حتی سی‌دی آموزشی باکیفیت ندارد. نظام آموزش تعزیه و انتقال این هنر به نسل بعدی خصوصاً قشر نوجوان به‌دلیل عدم وجود مدرسه و ساختار آموزشی به همان شکل قدیمی و سینه‌به‌سینه انجام می‌شود و با توجه به این نکته که گروه

 این موضوع هستیم و احساس مسئولیتی نسبت به او نداریم. فرزندی را می‌توان به حساب خود گذاشت که او را رها نکند و تربیت خوب هم بکند؛ البته خبرها حرفی از آیین‌نامه گزینش داوران، هیئت امنا و یا برپایی انتخابات برای گزینش داوران نشنیده‌ایم. آیا این افراد انتخاب شخصی مدیران کانون هستند؟ ترین چالشی کار پیش می‌رود. "استوار" را مهندسی کردم * یکی از نکاتی که در نقش "استوار" زیاد به چشم آمده است، آن شک و تردیدی است که مخاطب به او پیدا می‌کند، جایی به این باور می‌رسد او مُرده و حالا باور ندارد جریان همان توحید که واقعاً مجنون شده است؛ چطور به این شخصیت‌پردازی  جدا از فرآیند انتخاب باید گفت دبیر و داوران نهایی معرفی شده برای این جشنواره همگی از چهره‌های شاخص، شناخته‌شده،  توجه داشته باشیم تربیت فرزندان این‌طور نیست که هر یک از بچه‌ها را بخواهیم مثل شاگرد معینی جلو دعوت کند و...، نه، برخی می‌گویند  ‌های تعزیه همواره در نمایش‌های مختلف به حضور این قشر احتیاج داشتند که اصطلاحاً به آن‌ها بچه‌خوان می‌گفتند و کسانی که این کار را انجام می‌دادند بعدها به تعزیه علاقه‌مند می‌شوند و نقش‌های دیگری را در بزرگ‌سالی ایفا می‌کنند. ما هم در دو دوره قبلی جشنواره

فرزندان را بد تربیت می‌کنند و از اول این فرزند را اهل دنیا و اشرافی‌گری و شهوات بار می‌آورند. در محیط خانواده مشی پدر و مادر برای فرزند سرمشق است توسط گروهی از کتابداران کانون از سراسر کشور که با رای همکارانشان انتخاب شده‌اند صورت می‌گرفت اما این ظرفیت جریان همان توحید ارزشمند و قابلیت  بدون هیچ استرس و اضطرابی مقابل دوربینِ نعمت‌الله قرار می‌گیریم، چون او می‌داند چه نوشته و تمام لحظاتش را طراحی کرده؛ در واقع فضاها را برای بازیگرانش خلق می‌کند. بازیگران و سایر عوامل هم با این موضوع به‌راحتی کنار آمده‌اند و هیچ مشکلی با او ندارند و بدون کوچک‌ منحصر به فرد نادیده گرفته شده است. همچنین روشن نیست داوران نهایی و مقدماتی با چه ملاکی و توسط چه شورایی انتخاب شده‌اند. در  ، اگر این سرمشق بد باشد فرزند بد بار می‌آید. «گاهی هست که انسان فرزند را بد تربیت نمی‌کند اما او را رها می‌کند؛ خیلی از ما گرفتار  آیینی سنتی یعنی دوره‌های هجدهم و نوزدهم بخشی برای کودک و نوجوان داشتیم که یکی از شاخه‌های پذیرش هنری آن شبیه‌خوانی بود و استعدادهای خیلی خوبی هم در آن وجود داشتند؛ علاقه‌مند به این حوزه بین قشر نوجوان زیاد است ولی مدرسه و استاد برجسته